بدون عنوان
همیشه با بابایی میبردمت حمام اما این دفعه بابا جون نبود و با خاله جون بردیمت حمام
آخه من میترسم
تنها حمام ببرمت تو حمام کلی ذوق میکردی بعدشم حسابی سرحال اومدی حیفم اومد
ازت عکس نگیرم ....
قربون قندعسلمــ برم که از حمام اصلا نمیترسه و عاشقه آبــ بازیه ...
الهــی مامانی فدای خنده هـــات بره عسیسم
دوست دارم پسرمهربـــونمـ ....
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی